امروز صبح در کوچه صدای ساز و نوای سُرنا و دُهل پیچیده بود ، از آن نوع اصوات غیرِ معمول و کمیاب که احتمالاً سالی یکبار به گوش میرسد ، و برای من بهشخصه آمدنِ نوروز را با رنگ و بوی باستانی تداعی میکرد . انگار در ۷۰۰ - ۸۰۰ سالِ پیش هستیم و نوازندگان با ساز و نوا در کوچه پسکوچههای شهر به پیشواز بهار و سالِ نو رفتهاند و با سازهایشان مردم را به رقص و پایکوبی فرا میخوانند .
یجورایی صدایِ زندگی از اعماقِ تاریخ میداد !
نوازندگان اما ، یک مرد جوان به همراهِ پسربچهای با لباسِ قرمز رنگ بود .
درباره این سایت